« آقاي جوكار ! بچه شما نيم ساعت قبل از اذان مسجده تا بعد از نماز .
پنجشنبه و جمعه ها رو هم گذاشته براي شهدا و امام زمانش . شنبه عصر هم كه
مراسم كانونه . »
تازه فهميدم كه تقصير پسرم عشق امام حسين(ع) است و بس ! ـ
• چند بار ديده بودمش كه نصف شبها به شدت گريه مي كنه .
يه شب پرسيدم بابا محمد جاييت درد مي كنه ؟! « نه بابا جون ! توي حال خودم بودم ، شما بخوابيد . »
با نور موبايلش دعاهاش رو مي خوند و نمازشبش رو تموم مي كرد .
• « محمد ! توي اين عكست چقدر خندوني ؟! ، براي حجله امه . روزي كه دليل خنده ام رو بفهميد گريه مي كنيد.»
• ده دقیقه قبل از شهادتش به خانمش که فقط 15 روز از تاریخ عقدشون میگذشت تماس گرفت و گفت: حلالم کن . . . . . .
• مادرشهید: همیشه برای نماز صبح محمد منو بیدار میکرد
صبح روز انفجار خواب دیدم محمد داره برای نماز صدام میزنه و میگه مامان
پاشو نمازت قضا نشه ، بعد از چند دقیقه که پاشدم دیدم محمد داره نماز می
خونه که سه بار یه نور زرد بزرگ بهش تابید ...
یه دفعه از خواب پریدم دیدم محمد نشسته داره با خدا حرف میزنه گفتم
محمد مامان تو منو صدا زدی ؟ گفت نه دیدم هنوز زود هست صداتون نزدم