چه ها که با دل زینب نکرده این کوفه؟
تو نی سوار و منم کوچه گرد این کوفه
چه سنگ ها که نشد پرت سوی محمل من
به دستهای زن و طفل و مرد این کوفه
من از فراق نگارم عزا گرفته امُ
گرفته جشن ظفر فرد فردِ این کوفه
ادامه دار شده خاطرات کرب و بلا
چه آتشی ست به پا در نبرد این کوفه
به جای نان و رطبهای هر شب بابا
چه لقمه ها که نصیبم نکرده این کوفه
به خاندان رسول خدا کنایه زدند
چه داغ کرده دلم، قلب سرد این کوفه
نخوان دگر سرنیزه برایشان قرآن
که سکه می خورد آقا به در این کوفه
بخوان دعای فرج تا بیاید آن مردی
که پاسخی ست خدایی، به عهد این کوفه
:: موضوعات مرتبط:
اشعار مذهبی ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0